جدول جو
جدول جو

معنی عبدالملک خرجوشی - جستجوی لغت در جدول جو

عبدالملک خرجوشی
(خَ)
عبدالملک بن ابی عثمان محمد بن ابراهیم خرجوشی، مکنی به ابوسعد. وی از اهل نیشابور و امامی زاهد و فاضل بود و بمصالح مردمان قیام میکرد و میکوشید که به آنهانفعی رسد. در شهر خود از ابوعمر سلمی و جماعت کثیری حدیث شنید و آنگاه بسوی عراق و حجاز و مصر شتافت و شیوخ بسیاری را درک کرد و از خود تصانیف مفیدی بجای گذارد. ابوالفضل محمد بن طاهر مقدسی گوید که ابوسعد خرجوشی با کاف فارسی نیز آمده است یعنی ’خرگوشی’ و منسوب بقریتی در خراسانست. قبر ابوسعد خرگوشی فعلاً در خانقاهی در کوچۀ خرگوش است ولی بر من (سمعانی) معلوم نشد که کوچه نام خود را از ابوسعد گرفته یا بالعکس. او بسال 407 هجری قمری درگذشت. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ)
عبدالله بن محمد بن عبیدالله بن جعفر... پسر ابومحمد بن عبیدالله بن جعفر است. وی از راویان ثقه بود و بسوی عراق رفت و از ابوالحسن علی بن عبدالله الواسطی و ابوعبدالله محمد بن مخلد عطار و جماعتی دیگر حدیث کرد و مرگ او درسال 390 هجری قمری اتفاق افتاد. (از انساب سمعانی). در تاریخ اسلام، واژه روات به افرادی اطلاق می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) را نقل کرده اند. روات با نقل احادیث، در واقع حافظان سنت نبوی و یک پیوند اصلی میان پیامبر و مسلمانان پس از او هستند. این افراد در فرآیند به دست آوردن و انتشار علم حدیث نقش برجسته ای ایفا کرده و به عنوان منابع معتبر نقل روایت ها شناخته می شوند.
لغت نامه دهخدا